سقوط نام کتابی است از آلبر کامو، نویسندهٔ مشهور فرانسوی. این کتاب که نخست در سال ۱۹۵۶ منتشر شد، رمانی است فلسفی که از زبان ژان باتیست کلمانس (=یحیای تعمیددهندهٔ نداکننده) که وکیل بوده و اینک خود را «قاضی توبهکار» میخواند روایت میشود. او داستان زندگیاش را برای غریبهای اعتراف میکند.
ژان باتیست کلمانس در رستورانی به نام \"مکزیکو سیتی\" با غریبه ای - که در اصل خواننده کتاب است- آشنا میشود و داستان زندگی اش را برای او بازگو میکند. ژان باتیست تعریف میکند که وکیلی تراز اول در پاریس بوده و زندگی بسیار موفقی داشته است . اما شبی که در حال گذشتن از پلی در پاریس بوده، زنی را میبیند که بصورتی غیر عادی به لبه های پل نزدیک شده است. ژان باتیست با بی توجهی از کنار زن میگذرد. بعد از چند قدم، صدای برخورد شیئی با آب را میشنود، اما -برخلاف تمامی ارزشهایی که خود، ظاهراً، در طول اعترافاتش به آنها پایبندی نشان میدهد- هیج کاری نمیکند. این اتفاق بر زندگی موفق او -به عنوان وکیل- تاثیر بسزایی می گذارد.
ژان پل سارتر فیلسوف اگزیستانسیالیست معاصر این رمان را «زیباترین و فهمناشدهترین» کتاب کامو میخواند. کتاب به صورت مونولوگ دوم شخص نوشته شده است. این کتاب با ترجمهٔ فارسی شورانگیز فرخ چاپ شده است.
در یکی از میخانه های آمستردام ، مردی از خود و زندگی خود سخن می گوید و سقوط تدریجی خود را مرحله به مرحله شرح می دهد . ژان باتیست کلمانس ، که روزگاری در پاریس وکیلی مبرز و موفق ، و نمونه ی انسانی درستکار و گشاده دست و پاکباز بوده است ، اینک بر این گذشته نگاهی هولناک می افکند و در پرتو ذهن هشیار ، دروغ و دورویی خود و دیگران را فاش می سازد : در این جهان و در این زمان هیچ کس نمیتواند خود را بیگناه بداند . تصویری که کلمانس از خود عرضه می کند ناگهان تصویر خود ما می شود. این کتاب کوچک آیینه ی تمام نمای روزگار ما و انسان امروز است . (متن از کتاب )
*به شما گفتم که مهم این است که از داوری بپرهیزیم . ولی در واقع اشتباه کردم. مهم این است که شخص بتواند همه چیز را برای خود مجاز بداند ولو اینکه مجبور شود گاه به گاه بی لیاقتی خویش را به آوای بلند اعلام دارد .
*حال که نمیتوان دیگران را محکوم کرد بی آنکه خود آنا مورد داوری قرار گرفت پس باید نخست خود را محکوم کرد تا سپس بتوان دیگران را مورد داوری قرار دار . چون کار هر داور سرانجام روزی به توبه و کفاره میرسد . پس باید راهی معکوس در پیش گرفت و نخست توبه کرد و کفاره داد تا سرانجام بتوان به محاکمه و داوری پرداخت
* بالاترین عذاب های بشر این است که بدون قانون محاکمه شود . و ما به همین عذاب گرفتاریم .
*سانسور همان چیزی را که نهی میکند به فریاد بلند اعلام میدارد .
* در انتظار داوری روز قیامت نمانید . این داوری همه روزه روی میدهد.
* برای کشتن انسان همیشه دلایلی وجود دارد اما به عکس ، توجیه زندگی او غیر ممکن است.
* آیا زن تنها چیزی نیست که برای ما از بهشت به جا مانده است؟
* مردم برای اینکه خود محاکمه نشوند در محاکمه کردن شتاب می کنند.
بارگیری با لینک مستقیم :
http://dl.bargiri.com/9210/Soghoot-Farrokh(www.bargiri.com).pdf
حجم : 5.61 مگابایت
رمز عبور : www.bargiri.com